سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بوستان گل و دوستان


سخنران در حالی که یک بیست دلاری را بالای دست برده بود، از افراد حاضر در سمینار پرسید:

چه کسی این 20 دلار را می‌خواهد؟

دست‌ها همه بالا رفت،

او گفت: قصد دارم این اسکناس را به یکی از شما بدهم؛

اما اول اجازه بدهید کارم را انجام دهم.

سخنران 20 دلاری را مچاله کرد و دوباره پرسید:

هنوز کسی هست که این اسکناس را بخواهد؟

دست‌ها همچنان بالا بود..


او گفت: خب اگر این کار را بکنم، چه می‌کنید؟

سپس اسکناس را به زمین انداخت و آن را زیر پایش لگد کرد.

او 20 دلاری مچاله و کثیف را، از روی زمین برداشت و گفت : کسی هنوز این را می‌خواهد؟

دست‌ها باز هم بالا بود.

سخنران گفت: دوستان من، شما همگی درس ارزشمندی را فرا گرفتید،

در واقع چه اهمیتی دارد که من با این 20 دلاری چه کار کردم؛

مهم این است که شما هنوز آن را می‌خواهید.

چون ارزش آن کم نشده است، این اسکناس هنوز 20 دلار می‌ارزد.

خیلی وقت‌ها در زندگی به خاطر شرایطی که پیش می‌آید،

زمین می‌خوریم، مچاله و کثیف می‌شویم، احساس می‌کنیم که بی‌ارزش شدیم،

اما اصلاً مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی خواهد افتاد!

شما هرگز ارزش خود را از دست نخواهید داد؛

کثیف یا تمیز، مچاله یا تاخورده،

هنوز برای کسانی که شما را دوست دارند ارزشمند هستید.

 


هرچه می حواهد دل تنگت بگو ()

معلم ادبیاتی میگفت: این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام. در   سالهای پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم . همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟ گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت. این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده، تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته..... خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند.... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند.... نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم، کمک به همنوع برایشان بی اهمیت، مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است.... امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند. این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود و بس. ??


هرچه می حواهد دل تنگت بگو ()

سال نومی شود.

زمین نفسی دوباره می کشد.

برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند

و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...

پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار و

سال نومبارک...


هرچه می حواهد دل تنگت بگو ()


هرچه می حواهد دل تنگت بگو ()

دوست دختر موجودی زنده وبسیار زیبا که با مشخصه های زیر شناسایی آن به راحتی امکان پذیر است
- مانتو جین کوتاه و تنگ
- شلوار از این کوتاها!!!
- سایه چشم بنفش (که با رنگ جیغشان ست باشد)
- ابروی تراشیده و تاتو شده
- لنز زیبایی آبی یا سبز
- زلف طلایی مش شده !!!

هر جا از اینا دیدید بدانید دوست دختر و ناموس کسی است ! پس چشمتان را درویش نموده و رد شوید تا زنگ نزده به دوست پسرش و او نیز بیاید شکمتان را سفره نماید !!!
این موجودات دوست داشتنی غالباً کنار خیابان ها ، در کافی شاپ ها و پارک ها به وفور یافت می شوند .

برای به دست آوردندوست دختر به موارد زیر نیاز دارید:
- یک عدد کاغذa4
- یک عدد خودکار
طرز تهیه : ابتدا خودکار را برمیداریم و یک عدد 5 خیلی بزرگ روی کاغذ می رسمیم (یعنی رسم میکنیم ) سپس کاغذ را 180 درجه سانتیگراد میچرخانیم تا نوک 5 به طرف پایین باشدسپس یک پاره خط اوریب روی این 5 نگون بخت مادر مرده ی واژگون شده میکشیم و روی نوک بالایی پاره خط یک عدد هشت کوچک میکشیم که مثلاً تیره ! سپس زیر آن مینویسیم :
بخدا تو تنها عشق منی (فقط مواظب باشد خدا نزند توی کمرتان)

حالا کار شما کامل شده آن را با یک شاخه گل صورتی تقدیم یکی از آن موجودات کنید . به احتمال زیاد اینی که کشیدید تاثیر به سزایی در تحریک احساسات و عواطف جنس لطیف دارد البته احتمال های دیگری نیز وجود دارد مانند:

- در آوردن لنگه کفش توسط جنس لطیف
- جویده شدن خرخره ی شما توسط جنس لطیف
- زنگ زدن به 110 توسط او
- جیغ زدن
- نثارکردن به روزترین فحش های خواهر مادری و...
این دیگر با شانس شما رابطه ی مستقیم دارد
این موجود زیبا بسیار احساسی بوده
پس از بدست اوردن او بسار باید مواظبش بود تاخدای نکرده احساساتش جریحه دار نشودسعی کنید باملایمت زیاد با او رفتارکرده تا عشق را تجربه کنید.


هرچه می حواهد دل تنگت بگو ()

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ارزش یک انسان
نسل جدید
سال نو مبارک
سال نو مبارک
دوست دختر چیست؟(طنز)
روز مرگم
[عناوین آرشیوشده]
خانه

: موضوعات



: آمار سایت
بازدیدکنندگان: 54738
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 15

: درباره عبدالله افراشته
بوستان گل و دوستان
عبدالله افراشته
بوستان گل جایی است برای دوستی و دوستان،جایی برای عاشقان.

: لینک به من
بوستان گل و دوستان

: دوستان

: فهرست موضوعی یادداشت ها

: آرشیو

: اشتراک

 

پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ